93/12/24
9:28 ص
در سال جدید شما قهرمان صلح باشید
نمی خواهم با شروع سال جدید با سخنان تکراری خودم که کدورت و کینه را از دلتان بیرون کنید و به جای آن صلح و دوستی برقرار کنید شما را خسته و کلافه کنم ولی اگر کسی این کار را کرد واقعا یک قهرمان واقعی است.ولی می خواهم این نکته را به شما یادآوری کنم که هر چه در انتخاب دوستان و اطرافیانتان دقت کنید بیشتر به سود شما خواهد بود و این ممکن نیست مگر اینکه در ابتدا نیازهای خود را بشناسید.
چرا قهر؟
بیشتر انسانها در زندگی خود قهر و تلخی را تجربه کرده اند و یا خودشان و و یا طرف مقابل این رابطه را قطع کرده. اما حواستان باشد که قهر و قطع رابطه، آخرین راه حل در دوستی و رابطه است و قبل از آن، حتماً لازم است دیگر راهها را امتحان کنید در اینجا میخواهم دربارهی گفتگو و بروز مؤثر احساسات و سپس دربارهی بخشش دیگران برایتان بگویم. پس توجه کنید:
حتماً میدانید که گفتگوی صادقانه و بیطرفانه و به دور از تعصب، میتواند مشکلات ما را با دیگران تا حدود زیادی حل کند. اما بروز ندادن احساسات و روبرونشدن با آشکار زندگی را برای ما بیش از حد دشوار می کند.
نتایج بروز نیافتن احساس
بروز نامناسب احساسات، مانع خوب گوش دادن میشود. خوب گوش دادن، مستلزم کنجکاوی صادقانه دربارهی صحبت های فرد مقابل است. در حالی که احساسات پس رانده شده، توجه ما را به خودمان معطوف میکند. به جای این که از خودمان بپرسیم حرف طرف مقابل چه معنا و مفهومی دارد، در وجودمان صدائی میشنویم که میگوید: «از او به شدت خشمگین هستم»، یا «او به نظرات من توجهی ندارد.» بروز نیافتن احساسات، علاوه بر اینکه بخش مهمی از «خودمان» را پنهان نگه میدارد، به دیگران هم صدمه میزند. زیرا آنها را از نشان دادن واکنش در مقابل احساسات ما و ایجاد تغییر در رفتارشان محروم میکند.
چرا احساسمان را بروز نمیدهیم؟
طبق تحقیقات انجام شده دلایل مختلفی برای بروز ندادن احساسات وجود دارد. گاهی از این نگرانیم که اگر از احساسات خود حرف بزنیم، دیگران را برنجانیم یا روابطمان با آنها خدشه دار شود، یا نگرانیم خودمان در موقعیتی قرار بگیریم که برنجیم. بعضیها مشکلشان این است که طرف مقابل احساساتشان را جدی نگیرد و یا حرفی بزنند که به شنیدنش علاقهمند نباشند و با مطرح نکردن احساسات خود، در حقیقت تلاش میکنند از این نوع مشکلات فاصله بگیرند. برخی از ما هم با احساسات خود غریبهایم؛ زیرا شناسائی احساسات کار آسانی نیست و اغلب پیچیدهتر از حدی است که ما تصور میکنیم. به علاوه احساساتی که ما با آنها مشکل داریم، ممکن است در لباس مبدل نیز بروز کنند و خود را در قالب احساساتی نشان دهند که برای ما قابل تحمل باشند. بعضی دیگر از ما تصور میکنیم آدم خوب عصبانی نمیشود، گریه نمیکند و یا غمگین نمیشود. برخی از ما آموختهایم که احساسات دیگران مهم تر هستند، شاید به این دلیل که تصور میکنیم شادی و خشنودی دیگران، از خوشحالی ما مهم است و یا اگر مطابق احساس دیگران عمل نکنیم، آنها از ما دلگیر میشوند و این برای ما عواقبی در پی خواهد داشت. مشکل دیگر، این است که داوری کردن را با ابراز احساس اشتباه میگیریم، در حالی که داوری کردن از احساس خشم، رنجش و ناراحتی ناشی میشود و باعث میشود طرف مقابل ما متوجه نشود که ما دقیقاً چه احساسی داریم و در تشخیص آن به اشتباه بیفتد. در نتیجه، با این نوع گفتگو نه تنها مشکلی حل نمیشود، بلکه سبب کدورت هر چه بیشتر می شود.
جامعه مجازی